سفارش تبلیغ
صبا ویژن


hp

مادرم همیشه میگفت :

قلبت که بی نظم زد ،
بدون که عاشقی …

اشکت که بی اختیار سرازیر شد ،
بدون که دلتنگی …

شبت که بی خواب گذشت ،
بدون که نگرانی …

روزت که بی شوق آغاز شد ،
بدون که ناامیدی …

سینت که بی جا آه کشید ،
بدون که پُرحسرتی …

دلت که بی دلیل گرفت ،
بدون که تنهائــــــی …

امروز تو نیستی مادر،
امّا …
اما من به همه? اون حرفات رسیدم !
ایکاش قبل ِ رفتنت ، چاره? این وقتایی که
برام پیش بینی کردی رو هم میگفتــــــی … !


نوشته شده در سه شنبه 94/2/1ساعت 11:33 صبح توسط anti boy نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت